درس هشتم: امر

نکات محتوایی

1- درباره اینکه آیا اساساً فعل امر، دلالت بر زمان دارد یا خیر و اینکه بر فرض دلالت بر زمان، زمان آن چیست، اختلافاتی وجود دارد که مراجعه به پاورقی ص70 صرف ساده (چاپ 95) و منابع ذکرشده در آن، مناسب است.

🔸 🔸 🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

2- در قرآن کریم، لام امر بعد از “ثمّ” فقط در دو جا آمده: آیه “ثمّ لیقطع …” (حج: 15) و آیه “ثمّ لیقضوا تفثهم…” (حج: 29). آیه دوم مربوط به احکام حج است و توضیح آن برای طلاب، نیازمند ذکر مقدماتی از احکام حج است. نسبت به آیه اول، اساتید محترم اگر بتوانند معنای آیه را خوب جابیندازند، مناسب است صدر و ذیل آیه را هم بخوانند تا معنای مقطع شاهد مثال، برای طلاب گنگ نباشد.

دو روایت زیبا اما مقداری طولانی هم برای “ثمّ” بر سر لام امر یافته شد:

عن أَبِي عَبْدِ اللَّه علیه السلام قال:‏ أَتَى أَخَوَانِ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالا إِنَّا نُرِيدُ الشَّامَ فِي تِجَارَةٍ فَعَلِّمْنَا مَا نَقُولُ قَالَ نَعَمْ إِذَا أَوَيْتُمَا إِلَى الْمَنْزِلِ فَصَلَّيْتُمَا الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ فَإِذَا وَضَعَ أَحَدُكُمَا جَنْبَهُ عَلَى فِرَاشِهِ بَعْدَ الصَّلَاةِ فَلْيُسَبِّحْ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ع ثُمَّ لْيَقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ فَإِنَّهُ مَحْفُوظٌ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى يُصْبِحَ (بحار الأنوار، ج‏73، ص246)

عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏لی الله علیه و آله: مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً فَأَشْفَقَ مِنْهُ فَلْيُسْبِغِ الْوُضُوءَ ثُمَّ لْيَخْرُجْ إِلَى الْبَرَازِ مِنَ الْأَرْضِ حَيْثُ لَا يَرَاهُ أَحَدٌ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَقُولُ- اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ذَنْبَ كَذَا وَ كَذَا فَإِنَّهُ كَفَّارَةٌ لَه (بحار الأنوار ج‏88، ص382)

🔸 🔸 🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

 3- حرکت همزه وصل در فعل امر، وابسته به حرکت عین الفعل نیست؛ بلکه وابسته به حرف مابعد حرف ساکن است: شرح المفصل(ابن یعیش)، ج9 ص237- شافیه ص78- کافیه ص46.

🔸 🔸 🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

4- نکات استاد فائزی نسب پیرامون امر به لام و امر به صیغه را از اینجا مطالعه نمایید

 

4 دیدگاه

  1. محمدحسین خالق پور

    متن شرح المفصل که به زیبایی به تبیین نوع حرکت همزه وصل پرداخته است. البته مطابق نسخه منتشر شده در سایت مدرسه فقاهت، جلد 5 ص 308 است:

    قال الشارح: إنّما سمّيت هذه الهمزة همزة الوصل؛ لأنّها تسقط في الدرج، فتصل ما قبلها إلى ما بعدها, ولا تقطعه عنه كما يفعل غيرُها من الحروف. وقيل: سُمّيت وَصْلاً؛ لأنّه يُتوصّل بها إلى النطق بالساكن. وحكمُها أن تكون مكسورة أبدًا؛ لأنها دخلت وصلةً إلى النطق بالساكن، فتَخيّلوا سكونَها مع سكونِ ما بعدها، فحرّكوها بالحركة التي تجب لالتقاء الساكنين، وهي الكسرة.
    فإن كان الثالث من الاسم الذي فيه همزةُ الوصل مضمومًا ضَمًّا لازمًا، ضممت الهمزة، نحو: “اقْتُلْ”، “اخْرُجْ”، “اسْتُضعِفَ”، “انْطُلِقَ به”. وذلك أنّهم كرهوا أن يخرجوا من كسرة إلى ضمّة؛ لأنّه خروجٌ من ثقيل إلى ما هو أثقلُ منه ليس بينهما إلّا حرفٌ ساكنٌ، ولذلك من الاستثقال قلّ في كلامهم نحو: “يَوْمٍ”، و”يوْخٍ” [1] للخروج من الياء إلى الواو، وكثُر في كلامهم نحو: “ويْلٍ”، و”وَيْحٍ”، و”وَيْسٍ”؛ لأنّ فيه خروجًا من ثقيل إلى ما هو أخفّ منه. وحكى قُطْرُب على سبيل الشذوذ: “اِقْتُلْ” بالكسر على الأصل.
    وإنّما قلنا: ضمًّا لازمًا تحرّزًا من مثلِ: “ارْمُوا”، و”اِقْضُوا”، فإنّ الهمزة في ذلك كله مكسورةٌ، وإن كان الثالث مضمومًا؛ لأنّ الضمّة عارضةٌ، والميمُ في “ارموا” أصلُها الكسرُ، وكذلك الضاد في “اقضوا”. وذلك أنّ الأصل “اقضِيُوا”، “ارْمِيُوا”. وإنّما استثقلوا الضمّة على الياء المكسور ما قبلها، فحذفوها، فبقيت ساكنةً، وواوُ الضمير بعدها ساكن، فحُذفت الياء لالتقاء الساكنين، وضُمت العين لتصحّ الواو الساكنةُ، فبقيت الهمزةُ مكسورة على ما كانت، كما قالوا: “اُغزِي”، فضمّوا الهمزة والثالثُ مكسورٌ كما ترى، لأنّ الأصل “اغزُوِي”، فاعتلّت الواوُ، فحُذفت، ووَلِيَت الياء الزايَ، فانكسرتْ من أجلها، فالضمّةُ الآنَ في الهمزة مراعاةً للأصل.
    وقوله: “وفتحت في الحرفين”، يريد مع لام التعريف وميمه، فإنّ الهمزة معهما مفتوحةٌ بخلاف حالها مع الأسماء والأفعال. والعلّة في ذلك أنّهم أرادوا أن يخالفوا بين حركتها مع الحرف، وحركتها مع الاسم والفعل.

  2. ✅ توضیح مختصری پیرامون اسم فعل

    ◀️ تعریف
    کلمه ای است که دارای اثر و معنای فعل باشد اما وزن فعل را ندارد و یا اگر دارد بعضی از خواص اسم مثلاً تنوین را بپذیرد. مانند هیهات و صهٍ
    کلمه ای که از نظر ساختمان شبیه اسم(لذا وزن فعلی ندارد و تنوین می گیرد) و از نظر معنا و عمل شبیه فعل(لذا مفعول به می گیرد) است(صرف ساده/ص193)
    اسم الفعل اسم له معنی الفعل موکدا و عمله من دون أن یوافقه وزنا و تصرّفا(صرف کردن) و لا یقبل علائمه و لا یتأثر بالعوامل و إن وافقه وزنا ابتعد عنه ببعض خواصّ الاسم نحو صهٍ (صرف ساده/ص325)
    وجه تسمیه: اسم فعل یعنی آنچه که نشانه و نماد اسم است. مانند اسم «زید» که اسم این هیکل خارجی است و حکایت از آن می کند.

    ◀️ اقسام
    1- به معنای امر(غالباً)
    مانند آمین(استجب)، علیکم(الزم)، إلیک(اگر با عنّی باشد به معنای دور شو و اگر متعدی باشد به معنای بگیر است)، دونک(خُذ)، حی(بشتاب)، حَذار، نَزال، صه(اسکت)
    2- به معنای مضارع: أف(به تنگ آمدم)، قط(یکفی)، بخٍ(أتعجب أو أمدح أو استحسن)
    3- به معنای ماضی(قلیلاً): هیهات(بعُدَ)

    ◀️ عمل نحوی
    عمل اسم فعل، عمل آن فعلی است که از آن حکایت می کند، اگر ان فعل لازم باشد، اسم فعل تنها فاعل می گیرد و اگر متعدی باشد، علاوه بر فاعل، نیازمند مفعول هم هست (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم) (مائده/105)

  3. محمد مهدی

    سلام علیکم
    وابسته بودن حرکت همزه وصل به عین الفعل ( در فعل امر)، نظر کوفیین است، و بیانی که در متن کتاب آورده شده است نظر بصریین می باشد، با توجه به اختلافی بودن مسأله مناسب است به قول کوفیین و دلیل آن ها نیز اشاره ای بشود. جناب ابن انباری در الانصاف، هردو نظریه را بیان فرموده و دلیل هر یک را ذکر کرده است :
    107 مسألة [القول في أصل حركة همزة الوصل‏]
    ذهب الكوفيون إلى أن الأصل في حركة همزة الوصل أن تتبع‏ حركة عين‏ الفعل؛ فتكسر في «اضرب» إتباعا لكسرة العين، و تضم في «ادخل» إتباعا لضمة العين، و ذهب بعضهم إلى أن الأصل في همزة الوصل أن تكون ساكنة، و إنما تحرك لالتقاء الساكنين. و ذهب البصريون إلى أن الأصل في همزة الوصل أن تكون متحركة مكسورة، و إنما تضم في «ادخل» و نحوه لئلا يخرج من كسر إلى ضم؛ لأن ذلك مستثقل، و لهذا ليس في كلامهم شي‏ء على وزن فعل بكسر الفاء و ضم العين.
    أما الكوفيون فاحتجوا بأن قالوا …
    (الإنصاف في مسائل الخلاف بين النحو البصريين و الكوفيين ؛ ج‏2 ؛ ص606 )
    در این رابطه می توان به کتاب مراح الارواح بحث فعل امر و حواشی و تعلیقات آن مراجعه نمود.

    1. با سلام و تشکر از نظر شما
      آنچه در متن الانصاف اشاره شده، ناظر به وجه مکسور یا مضموم بودن همزه وصل در ابتدای فعل امر است و لذا در این مسأله بصری و کوفی در نتیجه با هم اختلافی ندارند.
      آنچه در متن کتاب آمده، فارغ از دعوای فوق بوده و در آن مراعات جنبه آموزشی کتاب شده است. تنها نکته محل دقت در متن کتاب این است که به جهت اینکه قاعده شامل برخی افعال ثلاثی مزید نیز بشود، به جای «عین الفعل» از «حرف بعد از حرف مضارعه» استفاده شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *