نکات محتوایی
1- در چاپ سال 95، از مثالهای “ذهب، ذهب به و أذهبه” در ابتدای درس استفاده شده بود؛ اما در چاپ جدید، این مثالها از کتاب برداشته شد و به جای آن، از افعال “خرج، خرج به و أخرجه” استفاده شده است. علت این تغییر، دو جهت است:
الف. در فارسی، بسیاری از افعال لازم که متعدّی میشوند، یا در آخر آنها، پسوند “آند” اضافه میشود (مانند خندید: خنداند- نشست: نشاند- فهمید: فهماند) و یا فعل “شد” به فعل “کرد” تغییر میکند (مانند بزرگ شد: بزرگ کرد- خارج شد: خارج کرد- غمگین شد: غمگین کرد). اما فعل لازم “رفت” هنگام تعدیه در بسیاری از اوقات به فعل “بُرد” تبدیل میشود. لذا استفاده از مثال “ذهب”، ممکن است که موجب ابهام برای مبتدی شود.
ب. گفته شده که “أذهبه” به معنای “أزاله” است؛ نه به معنای بُردن و روانه کردن.
🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸
2- پاسخ هم اندیشی این درس:
فعل أتی در قرآن کریم، به چند شکل استعمال شده است:
- گاهی به شکل لازم و بدون مفعول (حتی مفعول باواسطه) و در معنای “آمدن” به کار رفته است؛ مثل: أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ – فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى- ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ – ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ
- در مواردی با حرف باء متعدّی شده (به معنای “آوردن”)؛ مانند: فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ – وَ إِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حَاسِبِينَ
- در موارد زیادی، متعدّی بنفسه و به معنای “حاضر شدن و آمدن نزد کسی یا چیزی” استعمال شده؛ مانند: وَ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسى- قَالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى- لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ
- گاهی نیز یک مفعول بیواسطه میگیرد و یک مفعول با کمک حرف جرّ باء؛ و به معنای “حاضر کردن و آوردن چیزی نزد دیگری” به کار میرود؛ مانند: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ – إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ – فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ- وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ
- و گاه، با حرف جرّ “علی” به کار میرود و به معنای “مَرّ بـ …” استعمال میشود؛ مثل: هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً- مَا تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ – حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ …
سوره حجر: فَلَمَّا جَاءَ ءَالَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ(61) قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ(62) قَالُواْ بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كاَنُواْ فِيهِ يَمْترَُونَ(63) وَ أَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ(64)
🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸
3– انتهای درس لازم و متعدی، محل مناسبی برای بیان مرحله دوم کار با لغتنامه مناسب است. فایل مربوط به مرحله دوم کار با لغت نامه را از اینجا دانلود نمایید. در این مرحله اساتید محترم سعی نمایند طلاب را عادت به استفاده معنای کلمات از لغتهای عربی نمایند و فقط در صورت اضطرار آنها را به لغتنامه های عربی به فارسی ارجاع دهند. از میان لغت نامه های عربی به فارسی، «ترجمه المعجم الوسیط آقای محمدرضا بندریگی » پیشنهاد می شود
🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸
4- خلاصه تقسیم فعل به لازم و متعدی (مشاهده عکس اصلی)
با سلام
در کتاب دانش صرف ص 92 حرف تعدیه خاص را منحصر در باء و احیانا لام کرده است. اما در صفحه 425 به عنوان مثالی از فعل متعدی به حرف جر آورده: رکن الیه رکنا و رکونا…
همچنین در ص 426 آورده حکر فلان ــَ حکرا :لجّ. و ـــ برأیه: استبد… تا آنجا که می گوید …هم استعمال لازم دارد و هم متعدی به حرف جر بـ.
خلاصه آنکه حتی به نظر مؤلفین آن کتاب، انحصار تعدیه خاص بالباء فرضیه ای مشکل دار است.
با سلام و تشکر از دقت نظر شما
در مباحث لغت(أعم از پیوست چهار و جزوات مراحل آشنایی با المعجم الوسیط) مراد از تعدیه به جرف جر، أعم از تعدیه خاص و تعدیه عام است.
متأسفانه به غیر از چندین مثال فوق باید گفت در ص 103 و به منظور تمرین دادن به طلاب مبتدی در تمرین شماره8 تصریح شده است که «… برای شناخت حرف جر مناسب برای مجهول سازی مراجعه به کتب لغت لازم است» بنابر این مشکل ریشه ای تر از برداشت پاسخ دهنده محترم است.
چه اشکال دارد که در لغت هم حروف جر تعدیه عام و و هم حروف تعدیه خاص مورد اشاره قرار گیرد؟
البته برخی حروف جر تعدیه عام که استعمالشان رایج است در لغت بیان نمی شوند
جز آنکه مجهول سازی با حرف جر قرینه ای بر تعدیه خاص است. ص 103 که باید مورد توجه قرار گیرد ارتباطی با بحث لغتنامه شناسی ندارد.
چه کسی گفته است که مجهول کردن فقط با حروف جر تعدیه خاص است؟ «دخلتُ فی المسجد» را می توان مجهول کرد و «دُخِلَ فی المسجد» گفت. با اینکه «فی» حرف جز تعدیه عام است نه خاص
در پاسخ به “محمد” باید عرض کنم که در فرایند مجهول سازی، کلا جار و مجرور میتونه نائب فاعل قرار بگیره.
بغیر از جار و مجرور، مفعول مطلق و موارد دیگه هم توانایی نائب فاعل شدن را دارند. مراجعه بفرمایید در کتب صرفی نوشته شده.
تنها تفاوت تعدیه خاص به حرف جر اینه که معنای فعل را عوض میکند و در معنا نیازمند مفعول میشه فعل.
با سلام به نظرم ذکر این مطلب که خیلی از افعال لازم ، اصلا تعدیه خاص ندارند لازم است … تا مبتدی سعی نکند به زور هر فعل لازمی را متعدی کند … و توقع ذکر آن توسط کتاب لغت را داشته باشد…
با سلام. با تشکر از شما، ان شاء الله نکته بیان شده، در جلسات کمیته صرف مطرح خواهد شد
سلام ببخشید فایل تعدیه خاص و عام، بالا نمیاره
با سلام. بله متاسفانه فایل های موجود در تالار صرف که تا سال 1396 در دسترس بود، از دسترس خارج شده و امکان بازآوری آن نیز وجود ندارد. بزودی مطالبی که به تالار ارجاع داده شده است حذف و بروز می شود
سلام عليكم
فایل همچنان خراب است
با سلام
باید به این نکته توجه شود که لزوما باب افعال متعدی نیست. مثل أفلح…
با سلام
جناب رضی در شرح بر کافیه مفاعیل با واسطه را نیز معنون به مفعول به میداند. ج۱ ذیل بحث مفعول به