درس سی و دوم: باب انفعال

نکات محتوایی

1- در تسهیل ابن مالک و شروح آن، برای این باب معانی دیگری نیز گفته: ثلاثی مجرد- اغناء از ثلاثی مجرد و… . هرچند برخی مثالهای ذکر شده مورد مناقشه است و به باب افعال برمی گردد

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

2- درباره شرطی که برای افعال این باب مطرح شده (اثر محسوس یا به تعبیر کتب صرفی دالّ بر علاج بودن) مطلبی در نکات متفرقه با عنوان نکته‌ای در باب انفعال آمده است. برای مشاهده اینجا کلیک نمایید. البته در صبان ج4 ص318 نیز این اشکال مطرح شده است

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

3- درباره این شرط(اثر محسوس یا به تعبیر کتب صرفی دالّ بر علاج بودن) سوالاتی مطرح است:

الف. آیا اختصاص به معنای مطاوعه دارد یا تمام افعال این باب، مشروط به این شرط هستند؟ ظاهر کتب صرفیین در مواردی اولی را تایید می کند. به همان آدرس قبلی صبّان مراجعه شود.

ب. این شرط در باب افتعال مطرح نیست؟ ظاهر شرح تسهیل ناظر الجیش آن است که در آن باب هم مطرح است. اما قطعا در باب تفعل مطرح نیست: علّمته فتعلّم و ….

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

4- در صرف اجوف این باب مثل انقاد، همان بحثی که در ماضی مجهول اجوف باب افتعال مطرح شده، در اینجا هم هست و لذا مجهولش با همزه وصل مکسور آمده

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

5- در متن نگاهی به کتب دیگر، مراد از «علاج» افعال ظاهری است که اصطلاحی رایج در کلام ادبا است.

شرح شافية ابن الحاجب ؛ ج‏1 ؛ ص108: باب انفعل لا يكون إلا لازما، و هو فى الأغلب مطاوع فعل، بشرط أن يكون فعل علاجا: أى من الأفعال الظاهرة

شرح ملا جامي على متن الكافية في النحو ؛ ج‏1 ؛ ص234 : (علاجا) أي: حال كونه دالا على فعل من أفعال الجوارح

شرح الرضي على الكافية / ج‏2 / 303 : … علاجا، و هو ما كان محسوسا يرى

6 دیدگاه

  1. حسین

    سلام باب تفاعل هم میگویند لازمست پس اسم مفعول ندارد اما تهاجم یتهاجم فهومتهاجم وذاک متهاجم یعنی مورد تهاجم قرارگرفته پس ازبابهای مطاوعه گاهی میتوان فعل متعدی ساخت بااحترام

    1. سلام علیکم. با سپاس از سوال شما
      أولا: اینطور نیست که باب تفاعل همیشه لازم باشد، بلکه آنطور که در پاورقی درس باب تفاعل نیز آمده است اغلب افعال در این باب لازم است نه همه و در برخی موارد افعال این باب متعدی است مانند تدارک
      ثانیاً: اینطور نیست که هیچ گاه از یک فعل لازم اسم مفعول ساخته نشود بلکه احیانا اگر آن فعل لازم، متعدی به حرف جر باشد می تواند مجهول شود مانند غضب که در عین حال که لازم است اما اسم مفعولش مغضوب علیه است.
      ثالثا: مسأله معنای کلمات در زبان عربی، نیاز به لغت نامه و معجم دارد و نمی توان بر اساس ارتکازات و معانی فارسی آن نسبت به کلمات اظهار نظر کرد. شاید در فارسی تهاجم متعدی به نظر بیاید، اما در عربی آنطور که لغت نامه این کلمه را معنا کرده است این فعل لازم است و مفعول ندارد و لذا نمی تواند بدون حرف جر، مجهول شود یا اسم مفعول داشته باشد.
      رابعا: بر اساس آنچه لغت گزارش داده است، فعل تهاجم، معنای مشارکت دارد نه مطاوعه.
      خامساً: بله کسی منکر این مسأله نیست که معنای مطاوعه، بعضا با متعدی بودن جمع می شود زیرا مطاوعه تنها یک مفعول از فعل کم می کند و اگر فعل دو مفعولی باشد، طبیعتا در معنای مطاوعه یک مفعولی می شود مانند تعلّم که با اینکه دارای معنای مطاوعه است، با این حال متعدی نیز هست زیرا فعل مطاوَع آن، عَلَّمَ بوده است که دو مفعولی است.

  2. مهدی

    بسم الله الرحمن الرحیم
    در رابطه با پژوهش و هم اندیشی ، به نظر میرسد که استعمال (انقطع) برای امور محسوس میباشد ، و در اینجا نیز از معنای خویش دست نکشیده است. منتهی ما از موضوع این محمولِ انقطاع که امری غیر محسوس است درمیبابیم که تشبیهی در کار است. در واقع در اینجا جداشدن غیر محسوس به جداشدن محسوس به علاقه ی مخفی (هم بستگی )و (شدت اتصال) ، تشبیه شده است.
    آیا این برداشت صحیح است ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *