درس بیست و چهارم: باب افعال(1)

نکات محتوایی

1- همانگونه که در ابواب تفعیل و تفعّل آمده است، در برخی افعال مضاعف در این دو باب‌، ابدال صورت گرفته است؛ مثل دسّس: دسّی؛ تصدّد: تصدّی. اما در باب إفعال، فقط برای یک ریشه مضاعف، ابدال نقل شده است: ریشه “ملل” که در آیه 5 سوره فرقان: وَ قالُوا أَساطيرُ الْأَوَّلينَ اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى‏ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصيلاً به صورت مبدل به کار رفته است. دلیل بر این ابدال، سه بار کاربرد آن به صورت مضاعف در آیه 282 سوره بقره است: وَ لاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ

مراجعه شود به: سرّ صناعة الاعراب (ابن جنّی) ج2 ص384- الممتع (ابن عصفور) ص204- شرح التسهیل (ناظر الجیش) ج10 ص5233- صرف ساده (چاپ سال 95) ص365- علوم العربیه ص184

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

2- در نکته پایانی این درس، علت جواز ادغام در ماضی مجهول “أحیی” آن است که در صیغه اول ماضی مجهول (برخلاف سایر حالات این فعل)، امکان اعلال وجود ندارد و سایر صیغ هم تابع صیغه اول هستند؛ همچنان که در توضیحات درس لفیف (درس 20) در این سایت گذشت. برای اطلاعات تکمیلی به این نوشته رجوع شود.

4 دیدگاه

  1. محمد بوغیری

    بسم الله الرحمن الرحیم
    با تشکر از مطالب ارائه شده،
    امر تُوقِنُ چیست؟ أوقِن؟ یا أیقِن
    با توجه به اینکه کتاب می گوید در اصل یُأیقِنُ بوده می تواند أیقِن باشد اما از طرفی امر فرع مضارع است.

    1. با سلام بر استاد گرامی
      با توجه به نکته ای که بیان نمودید که اصل این صیغه، «تُؤَیقِنُ» بوده است، امر آن «أیقِن» می شود و دلیلی بر تبدیل آن به «أوقن» نیست و قاعده فرعیت امر نسبت به مضارع، ناظر به اصل مضارع است و اساسا در جایی مطرح است که زمینه برای اجرای قواعد باشد.
      لذا در استعمالات روایی هم آنچه در فعل امر این فعل به چشم می خورد، «أیقِن … أیقنوا» است مانند کلام امام باقر(علیه السلام) که: «َ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَيْمَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ: يَا حُسَيْنُ أَنْفِقْ وَ أَيْقِنْ بِالْخَلَفِ مِنَ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَمْ يَبْخَلْ عَبْدٌ وَ لَا أَمَةٌ بِنَفَقَةٍ فِيمَا يُرْضِي اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْفَقَ أَضْعَافَهَا فِيمَا يُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏»(الکافی/ج4/ص43) و کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام): «أَيْقِنُوا بِسَوَادِ وُجُوهِكُمْ وَ غَضَبِ رَبِّكُمْ جَزَاءً بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏» (الکافی/8/25) یا

  2. محمد بوغیری

    مثلا مرحوم رضی در مورد امر تَوعِدُ می گوید:
    شرح شافية ابن الحاجب، ج‏3، ص: 89
    …الثقل حصل من الواو؛ لكونها الثانية، ثم تحذف الواو مع سائر حروف المضارعة من تعد و أعد و نعد؛ طردا للباب، و الأمر مأخوذ من المضارع المحذوف الواو نحو تعد؛ و لو أخذناه أيضا من توعد الذى هو الأصل لحذفناها أيضا؛ لكونه فرعه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *