درس سی و ششم: تقسیمات اسم

نکات آموزشی

لازم است در ابتدای بخش اسم، تفاوت های بخش اسم و بخش فعل بیان شود تا طلاب، خود را برای رویارویی با مباحث مربوط به اسم آماده کنند و سردرگم نشوند. به نظر می آید سه تفاوت مباحث مربوط به اسم و مباحث مربوط به فعل وجود دارد:

الف) مباحث مربوط به اسم، متنوع تر است

ب) مباحث مربوط به اسم، جزیره ای تر به نظر می رسد

ج) مباحث مربوط به اسم، بیشتر مبتنی بر سماع است و از این جهت رجوع بیشتری به لغت را می طلبد

نکات محتوایی

1- چرا علم صرف متعرض اسم های مبنی نیست؟ ظاهرا پاسخ اصلی آن است که این اسامی، دارای یک مبدأ و اصل نیستند و مستقیما از حروف الفبا گرفته می شوند و در اکثریت قاطع آنها، اشتقاق و تصریفی صورت نمی گیرد.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

2- اشکال: برخی مبنی ها مثل الذی، مثنی و تصغیر دارند. چرا می گویید مشمول مباحث صرفی نیست؟ پاسخ در دروس التصریف ص6.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

3- اسم معرب یک حرفی هم داریم؟ بله؛ کلمه فم وقتی اعراب اسماء سته بگیرد، فقط فاء الفعلش باقی می ماند

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

4- درباره نکته اول (مزید نبودن امثال شجره و جعفری و…): این مطلب، مستفاد از رویه صرفیین است و نون تنوین و الف و لام نیز از همین قبیل است. البته برخلاف نظر صرف ساده ص198 پاورقی 3، به نظر می‌رسد که مصغر و جمع مکسر به علت تغییر ساختار، مزید محسوب می‌شوند. همچنین در امثال کبری و حمراء نیز به علت تغییر وزن حروف کلمه، تغییر ساختاری محسوب می شود و مزید هستند.

مطلب فوق در قواعد وزن قاعده 6 نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

مطلب جالب زمخشری در المفصل ص 249 درباره تاء تانیث: و الكثير فيها أن تجي‏ء منفصلة و قل أن تبنى عليها الكلمة و من ذلك عباية و عظاية و علاوة و شفاوة.

بنابراین اگر کلمه‌ای تاء تأنیث لازمه داشته باشد مثل ناقه را باید مزید بدانیم.

به همین دلیل کلمه ای مانند «قَتَلَة» (جمع قاتل) هم ثلاثی مزید حساب می شود زیرا تاء تأنیث در ذات بناء آن است و اینگونه نیست که بر کلمه داخل شده باشد.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

5- درباره نکته دوم، باید با توجه به نکته اول فهمیده شود بنابراین امثال قرعبلانة، هفت حرفی محسوب می شوند

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

6- در بحث الحاق، مرحوم رضی در شرح شافیه ج1 ص 52 به بعد، مطالب مفیدی بیان کرده فراجع.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

7- جواب هم اندیشی: اگر خماسی باشند، لام الفعل دوم و سوم، مماثل خواهد بود و این خلاف نکته ای است که در ابتدای درس مضاعف آمده. بنابراین رباعی مزید و ملحق به امثال سلسبیل هستند که لام الفعل دوم تکرار شده؛ البته با فاصله یک حرف؛ نظیر اقعنساس.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

8- شعر بیان اوزان اسم ثلاثی مجرد:

اسماء ثلاثى ده بود اى عـــــــــاقل‌

يك‌يك شمرم نگار بر صفحـــــه دل‌

فَلس و فَرَس و كَتِف عَضُد حِبر و عِنَب‌

قُفل و صُرَد و دگر عُنُــــق ‌دان و اِبِل‌

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

9- آنچه در قالب «اولاً» در شرایط الحاق بخش اسم آمده است، لازم است در بحث الحاق بخش فعل نیز تطبیق داده شود زیرا بر اساس آنچه در بخش فعل بیان شد، لازم است باب افعال و باب تفعیل نیز ملحق به رباعی مجرد در نظر گرفته شود لکن با قید «عدم ضابطه معنایی داشتن حروف زائد» این موارد نیز از الحاق خارج می شود.

4 دیدگاه

  1. محمد حسین خدابخشی

    با سلام
    شاید بهتر بود بحث الحاق اصلا مطرح نمی شد چون این بحث هم خیلی در آن اختلافات وجود دارد و هم اینکه بحثی است که قطعا مبتدی را دچار ابهام میکند و گیر زیاد دارد … اگر صرفا اشاره ی بسیار کوتاه میشد و به کتب مفصل رجوع داده می شد خیلی بهتر بود …

    1. با سلام و تشکر از سوال حضرت عالی
      در پاسخ به سوال شما، بیان دو نکته لازم است:
      اولا: ادبا اصطلاح وزن را در دو مورد به کار برده اند. یکی وزن صرفی(تصریفی) و دیگری وزن عروضی، مراد از وزن صرفی همان وزن معروف است که دو کلمه، در حرکات، سکنات و جایگاه حروف اصلی و زائدشان یکسان باشند ضارب و قاتل که وزن صرفیشان یکی است و مراد از وزن عروضی این است که دو کلمه فقط در تعداد حروف و اصل حرکات و سکنات یکسان باشند مانند یضرب و ضارب
      ثانیا: اینکه بگوییم فعل ملحَق از نظر ورن عروضی هموزن با «ملحَق به» است، هر چند جمله درستی است اما اینکه بگوییم ملاک در فعل ملحق این است که صرفا وزن عروضی اش با «ملحَق به» یکی باشد صحیح نیست زیرا در وزن عروضی، نوع حرکات مهم نیست و لذا «ضارِب» و «جَعفَر» با اینکه وزن عروضیشان یکی است با اینکه «ضارِب» ملحق به «جفر» نیست در حالی که در الحاق علاوه بر اصل حرکات و سکون لازم است نوع حرکات نیز یکسان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *