درس ششم: مضارع

نکات محتوایی

1- برای وجه تسمیه مضارع، مراجعه شود به کتاب “المستقصی فی علم التصریف” ص102، پاورقی 3 و 4.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

2- درباره زمان فعل مضارع، توضیحاتی در پاورقی 2 از ص66 چاپ پیشین کتاب (سال 95) آمده بود که به جهت اینکه فراتر از سطح مبتدی است، در چاپ جدید، حذف شده است؛ اما برای اساتید، قابل استفاده است

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

3- بحث سین و سوف

مشهور است که سین مختصّ آینده نزدیک و سوف مختصّ آینده دور است. اما درباره این مطلب مشهور، دو ملاحظه وجود دارد:

الف. آنچه در این خصوص در کلمات ادباء آمده، این است که برخی معتقدند زمان سوف، اوسع و اطول از زمان سین است. بر این اساس، هرچند سین شامل آینده دور نمی شود؛ اما اینطور نیست که مراد از سوف، صرفاً آینده دور باشد؛ بلکه مراد، زمانی طولانی است که از بعد از زمان حال شروع می شود و تا آینده‌های دور امتداد می یابد و لذا ممکن است سوف برای آینده نزدیک هم به کار رود. به عبارت دیگر، نسبت بین محدوده زمانی سوف و سین، عامّ و خاصّ مطلق است.

ب. همین مدعای فوق نیز، مورد اتفاق نظر علماء نیست و لذا ابن هشام در بحث سین در مغنی، این تفاوت را بین سین و سوف نفی می کند.

سین و سوف در قرآن کریم:

در بررسی استعمالات سین و سوف در قرآن کریم مشخص شد که تقریباً تمام 43 مورد استعمال سوف در قرآن، برای وعد و وعید است(عمدتاً وعید؛ احیاناً وعد) و در هیچکدام، “انقضای عمل بعد از مدتی” مطرح نیست.

اما سین در موارد متعدد، خارج از وعد یا وعید استعمال شده و در بسیاری موارد، پس از مدتی منقضی می‌گردد.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

4- اصطلاح “نون عوض رفع” اصطلاحی است که در صرف میر به کار رفته و مشهور شده است؛ اما اصطلاح متعارف در کتب ادبیات، “نون الرفع” است که دقیق‌تر از تعبیر صرف میر است؛ زیرا این نون، علامت رفع است (نه عوض از رفع) و عوض از ضمّه است.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

5- بررسی اقوال درباره زمان فعل مضارع: ر.ک. صرف ساده پاورقی 2 ص66 چاپ 95

4 دیدگاه

  1. ✅ توضیحاتی پیرامون تعریف مضارع و زمان آن

    ❎ آنچه از تعریف کتاب از فعل مضارع و قید «حال یا آینده» بدست می آید این است که فعل مضارع دو معنا دارد(مشترک لفظی است) و استعمال آن به صورت همزمان در هر دو معنا نادرست است بلکه فقط در یکی از آن دو می تواند بکار رود مانند شیر که نمی تواند در آن واحد در هر دو معنای «حیوان درنده» و «مایع سفید» بکار رود.
    ☑ آنچه در کتاب آمده یکی از اقوال و قول مشهور از جمله سیبویه در مسأله است و در مسأله اقوال دیگری نیز وجود دارد:
    1- زجاج: فعل مضارع فقط برای آینده است:
    ○ استدلال: زمان حال آنقدر کوتاه است که نطق در آن ممکن نیست
    (زمن الحال لقصره لا يتسع للنطق بالفعل؛ لأنك بقدر ما تنطق بحرف منه، صار الزمان ماضيا) [شرح التسهیل]
    ○ مناقشه: مراد از زمان حال تنها یک آن نیست، بلکه اجزائی ترکیبی از اواخر ماضی و اوایل مستقبل است،
    («حال»، و هو زمان التّكلّم، و ليس هو قسما ثالثا من‏ الزمان خارجا عن الماضي و المستقبل، بل هو أجزاء ملفّقة من أواخر الماضي و أوائل المستقبل‏) [الحدائق الندیة/ص95]
    (و ليس بشي‏ء، لأن الحال عند النحاة غير «الآن» المختلف في كونه زمانا، بل هو ما على جنبتي الآن من الزمان، مع الآن، سواء كان الآن زمانا، أيضا، أو: الحدّ المشترك بين الزمانين، و من ثمّ تقول: إن «يصلّي» في قولك: زيد يصلي، حال، مع أن بعض صلاته ماض و بعضها باق، فجعلوا الصلاة الواقعة في الآنات الكثيرة المتتالية واقعة في الحال.) [شرح الرضي على الكافية، ج‏4، ص: 17]

    2- ابن طراوة: فعل مضارع فقط برای حال است
    3- فارسی: فعل مضارع حقیقت در حال و مجاز در استقبال است
    4- ابن طاهر: فعل مضارع حقیقت در استقبال و مجاز در حال است

    ◀️ منبع برای ملاحظه اقوال و ادله آن: شرح التسهیل ناظر الجیش/ج1/ص183

    ❎ ثمره بحث:
    شهید ثانی، تمهید القواعد، 403: قاعدة «141» الفعل المضارع المثبت كقولنا: زيد يقوم، مشترك بين الحال و الاستقبال على المشهور بين النحاة،

    1. ✅ معنای استمرار فعل مضارع:

      به نظر می رسد آنچه در مانند «تنزل الملائکة و الروح» و «کل فی فلک یسبحون» که از معنای استمرار به ذهن می آید امری جدا از حال و استقبال است. لذا زمان فعل مضارع از دو صورت خارج نیست، یا حال است و یا آینده. منتهی گاهی اوقات معنای استمرار هم علاوه بر معنای حال، از فعل مضارع فهمیده می شود که مرحوم رضی، این استمرار را مستفاد از اطلاق افعال مضارع می داند
      أمّا صلاحيته‏[أی المضارع] للحال‏ و الاستقبال فظاهرة، و أمّا صلاحيته للإطلاق المفيد للاستمرار، فلأن العادة جارية منهم، إذا قصدوا معنى الاستمرار أن يعبّروا عنه بلفظ المضارع‏، لمشابهته للاسم الذي أصل وضعه للاطلاق، كقولك: زيد يؤمن باللّه، و عمرو يسخو بموجوده‏ (شرح الرضي على الكافية/ج‏2/ص222)

  2. ✅ توضیحاتی پیرامون وجه تسمیه فعل مضارع:
    (به وجه تسمیه فعل مضارع در نگاهی به کتب دیگر ص 368 دانش صرف نیز اشاره شده است)

    ☑ معنای لغوی مضارع مشابهة است[ضَارَعَه: شَابَهَه] (ر.ک. المعجم الوسیط/ص539)
    «ضَرَعَ»، به معنای «شیر خوردن» است و علت معنای مضارع به مشابهة، این است که گویا این دو از یک منبع شیر خورده و لذا شبیه هم اند.
    عبارت النجم الثاقب پیرامون وجوه معنای لغوی مضارع: (و المضارع)، إنما سمي مضارعا لأنه أشبه الاسم، فكأنه يضرع، و الاسم يضرع كالأخوين، و هو مأخوذ من المضارع، و قال ابن عصفور: مأخوذ من الرضاع، لأن كلا المتراضعين يشبهان، و مضارع مقلوب مراضع، قال صاحب البرود: و لو قيل: إنه من ضرع بمعنى (ذلّ) لم يكن بعيدا، لأن مشبه الشي‏ء يميل إليه، فكأنه يذل له. (النجم الثاقب، شرح كافية ابن الحاجب، ج‏2، ص: 908)

    ◀️ علت تسمیه مضارع، مشابهت آن به «اسم»، است از جهاتی:
    1- مشابهت در قبول اعراب
    2- مشابهت در ابهام
    !! یعنی همانطور که اسم مبهم است، مثلاً «رجل» دلالت بر جنس مرد دارد، اما نسبت به عدد ابهام دارد و با «ال»، این ابهام رفع می شود . «الرجل» یعنی یک مرد، مضارع هم ابهام بین حال و استقبال دارد و با قرینه ابهامش رفع می شود (شرح کافیه/ج4/ص17)
    3- دخول لام ابتدا (بنا به اینکه قول بصریون را بپذیریم که لام را ابتدا و مفید تاکید صرف می دانند، نه اختصاص به زمان حال)[ر.ک.شرح الرضی علی الکافیه/ج4/ص17: … فلا يكون دخولها وجها آخر للمشابهة]
    4- مشابهة در وزن عروضی(البته در خصوص اسم فاعل)
    ❌ وزن دو نوع است:
    ◊ وزن صرفی: همان وزن معروف است که دو کلمه، در حرکات، سکنات و حروف اصلی و زائدشان یکسان باشند ضارب و قاتل
    ◊ وزن عروضی: این است که دو کلمه فقط [در تعداد حروف و] حرکات و سکنات یکسان باشند مانند یضرب و ضارب

    برای دیدن وجوه تسمیه مضارع: ر.ک. أوضح المسالك إلى ألفية ابن مالک/ج4/ص132 [ایشان 5 وجه بیان کرده اند که به نظر می آید وجه اول مشابهة صحیح نیست و خصوصیت بیان شده در فعل ماضی هم موجود است]

  3. ✅ مجاز در افعال مضارع

    ◀️ آیا “کان یذهب” هم از موارد استعمال مجازی فعل مضارع است؟

    ❌ در چاپ قبلی کتاب دانش صرف، یکی از مواردی که در بخش استعمالات مجازی فعل ماضی آمده بود “کان+فعل مضارع” بود لکن در ویراست 97 حذف شد

    ❌ علت حذف آن این است که در ماضی استمراری(کان+فعل مضارع) فعل مضارع همچنان در معنای خودش یعنی خبر از تحقق فعل در زمان حال بکار رفته است و معنای ماضویت را “کان” افاده میکند.

    ❌ برای تقریب به ذهن؛ یک مثال:
    در بسیاری از روایات تعبیر راوی این است که “سمعت … یقول” حال سوال این است که آیا ترجمه دقیق این عبارت این است که “شنیدم می فرماید” یا “شنیدم می فرمود” یا به تعبیر دیگر ایا “یقول” در معنای حقیقی(زمان حال) بکار رفته یا مجازی(زمان گذشته)؟
    پاسخ این است که در این عبارت، «یقول» در معنای حقیقی و زمان حال فهمیده می شود و در واقع متکلم می گوید شنیدم که حضرت در آن زمان در حال صحبت کردن هستند و می فرمایند. و اینگونه استعمال در فارسی هم نمونه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *