درس سوم: وزن

نکات محتوایی

1- تتمّه قواعد وزن در درسهای مضاعف- مهموز- اعلال خواهد آمد و جمع بندی مباحث وزن در پایان کتاب در پیوست 1 آمده است.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

2- آدرس قاعده جدید وزن (الحاق علائم تأنیث و تثنیه و…): المستقصی ص63 و 64

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

3- از آنچه در قاعده اول، سوم و ششم وزن بیان شد، بدست می آید که مواردی که در قاعده ششم بیان شده، نه حرف اصلی است و نه حرف زائد. درباره اینکه اینها علامت هستند نه حرف زاید، به درس اول اسم و توضیحات این فایل در آنجا مراجعه شود.

مطلب جالب زمخشری در المفصل ص 249 درباره تاء تانیث: و الكثير فيها أن تجي‏ء منفصلة و قل أن تبنى عليها الكلمة و من ذلك عباية و عظاية و علاوة و شفاوة.

البته ممکن است گفته شود که حرف زائد یک اصطلاح اعم دارد که شامل اینها هم می شود و یک اصطلاح اخص که مختص حروفی است که جزء ساختار کلمه هستند

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

4- آدرس بحث قلب مکانی (در پایان درس): المستقصی ص 79 تا 92- شرح شافیه ج1 ص21 به بعد- خصائص ابن جنی ج2 ص69 و 82- دراسات لأسلوب القرآن الکریم مجلد 4 (ج 1 از قسم2) ص47 به بعد

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

5- هدف از وضع وزن:

«و العارف بالأصول و الزوائد في الأسماء و الأفعال – إذا أراد إعلامَ ذلک لمن لایَعرف – لو تعرَّض للتفصیل في کلّ لفظ، لأدّی إلی التطویل. فوضعوا لذلک قانوناً یسهل به». شرح الکمال علی الشافیة ص9.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

6- آدرس برای پاسخ هم اندیشی: المستقصی ص50 تا 52- شرح شافیه مرحوم رضی ج1 ص12 و 13- الممتع ص170

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

7- نسبت به مورد اول از کارکردهای وزن، یعنی اختصارگویی، باید تذکر داده شود که البته گاهی نیز وزن گویای جمیع خصوصیات کلمه نیست و لذا وزن «جلبب» که ثلاثی است و وزن «دحرج» که رباعی است، هر دو «فَعلَلَ» است.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

8- در مورد کارکرد چهارم از کارکردهای وزن، در متن «حذف و جابجایی حرکات» هم اشاره شده است که می توان به «یقول» برای جابجایی حرکت و به «یهدی» برای حذف حرکت مثال زد.

🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸🔸 🔸

 

7 دیدگاه

  1. ✅ توضیحی مختصر پیرامون «قلب مکانی یا نقل»

    ◀️ برای بیان جایگاه قلب مکانی لازم است اقسام اشتقاق مورد بررسی قرار گیرد:
    اقسام اشتقاق(گرفته شدن یک کلمه از یک ماده یا کلمه دیگر) عبارت است از
    1) اشتقاق صغیر: اشتراک معنا، اشتراک در همه حروف، ترتیب حروف
    2) اشتقاق کبیر(قلب مکانی): اشتراک معنا، اشتراک در همه حروف، عدم ترتیب حروف
    3) اشتقاق اکبر: اشتراک معنا، اشتراک در بعض حروف

    ◀️ مثال:
    ❎ اشتقاق صغیر:
    نصر، نصر، ينصر، انصر، ناصر، منصور، نصير، انتصر، استنصر، تناصر، و مانند:
    جنَّ: پوشیدر، جِنّ: پرى، جُنّة: سپر، جَنّة: باغ، جُنون: ديوانگى، جَنين: بچه در شكم، جَنان: دل
    و فرق اين دو مثال آن است كه در مثال دوم اصل واحد كه ج، ن، ن باشد معنايش در هرصيغه‏اى خصوصيّتى دارد غير از خصوصيّتى كه از هيئت كلمه فهميده ميشود، ولى در مثال اول اصل واحد كه ن، ص، ر باشد در همه يكى است، و معنى مشترك در مثال اول يارى‏ كردن و در مثال دوم نهان بودن است.
    ❎ اشتقاق کبیر:
    سفر و فسر كه هردو بمعنى آشكارى است
    یأس و أیس که هر دو به معنا ناامیدی است
    واحد و حادی که هر دو به معنای یک فرد است
    بئر و جمع آن که به جای اَبئار، آبار(اَئبار) است
    ❎ اشتقاق اکبر:
    قصم و فصم كه دو حرف از حروف اصلى در آنها يكى است، و هردو به معنى شكستن است، ولى قصم: شكستن با جدائى، و فصم: شكستن بى جدائى.

    ☑ علوم العربية/ج1/ص144

    1. محمد بوغیری

      ممکن است سوالی مطرح شود که آیا قلب مکانی مصداق اشتقاق کبیر مطرح شده در بالا است؟ و یا قلب مکانی غیر از اشتقاق کبیر است؟ به این معنا که در قلب مکانی معنا کاملا حفظ می شود و فقط حروف اصلی جا به جا می شود، به بیان دیگر اشتقاقی رخ نمی دهد و همان کلمه خودش به شکل تغییریافته ای ظاهر می شود؛ اما در اشتقاق کبیر ماده جدیدی شکل می گیرد که روح معنای موجود در ماده اول در ماده جدید هم هست، مثلا جبر و جرب و بجر سه معنای مختلف دارند ولی در همه معنای قوت و شدت وجود دارد.

      1. با تشکر از دقت شما استاد محترم.
        امیل بدیع در المعجم المفصل، تفکیک بسیار مناسبی بین معانی قلب و اصطلاحات آن کرده است.
        ر.ک. المعجم المفصل في علم الصرف، ص: 334 تا 338

        بر اساس اصطلاحات معرفی شده از سوی امیل بدیع، صحیح است بگوییم قلب مکانی لغوی همان اشتقاق کبیر است و آنچه شما فرمودید که معنا عیناً تحفظ شود، قلب مکانی صرفی است.

      2. علی

        بسم الله الرحمن الرحیم
        بحث قلب مکانی به خوبی توسط ابن عصفور در الممتع ص307 تا 309 تبیین شده است و عین مطلب او در المعجم المفصل فی علم الصرف ص335 و 336 نقل شده است
        مرحوم رضی نیز بحث مبسوطی در مصادیق این قلب در شرح شافیه ج1 ص21 تا 32 دارند

        متقدم بر ایشان، ابن جنی در خصائص ج1 از ص442 بحث خوبی در این خصوص کرده است.

        به نصّ ابن جنّی و ابن عصفور، بین قلب مکانی و اشتقاق کبیر، تفاوت است؛ قلب مکانی یک امر سماعی است که یکی از دو کاربرد، اصل و دیگری فرع و مقلوب آن است؛ اما اشتقاق کبیر ناظر به تحلیل لغوی ریشه‌ها است که در کلام ابن جنی که علمدار این بحث است به این گونه تشریح شده است:
        الاشتقاق الأكبر فهو أن تأخذ أصلا من الأصول الثلاثية، فتعقد عليه و على تقاليبه الستة معنى واحدا، تجتمع التراكيب الستة و ما يتصرف من كل واحد منها عليه، و إن تباعد شي‏ء من ذلك ردّ بلطف الصنعة و التأويل إليه، كما يفعل الاشتقاقيون ذلك في التركيب الواحد

        عجیب در اینجا خلطی است که برای المعجم المفصل فی علم الصرف صورت گرفته و با وجود آنکه کلام ابن عصفور را نقل کرده است، ذیل مدخل قلب لغوی در ص336، قلب مکانی و اشتقاق کبیر را یکی دانسته است.

        بنابراین، با لحاظ استعمالات قلب در ادبیات، دست کم سه کاربرد برای قلب می توان ذکر کرد:
        1. قلب صرفی: ابدال حروف عله و همزه و احیانا حروف دیگر
        2. قلب اشتقاقی/ قلب لغوی: اشتقاق کبیر
        3. قلب مکانی: پدیده سماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *